قواعد عربی را با شعر آموزش دهیم
جمله اسمیه
جمله اسمیه منم صاحب اسم وخبرم بااسم ها من شروع میشم مشغول گفتگو میشم
آخرمن یک خبره خبر که از گل بهتره خبر به اسم کمال میده خبر به اسم جمال میده
آی بچه ها من مبتدام درابتدای جمله هام جمله بامن شروع میشه خبرها بعدمن رو میشه
یا ال دارم یاضمه یا بی ال ام باتنوین تنوین من که رفعه جای ضمه نشسته
خبرکه بعد مبتدا میاد درون جمله ها جمله با اون کامل میشه اگه نباشه کامل میشه
خبرچه شکلی داره؟ یااعرابش چه باشه؟ یامثل من یه اسمه که آخرش یه رفعه
یا یک حرف ویه اسمه که داده کسره کسره یا یک فعل ویه اسمه که آخرش یه فتحه
یا فعل وحرف واسمه که باز میگیره کسره ال که اومد به بازار تنوین میشه دل آزار
تنوین اومد به بازار الش میشه دل آزار.
جمله فعلیه
جمله فعلیه منم صاحب فعل و فاعلم من که با فعل شروع میشم مشغول گفتگو میشم
همراه من یه فاعله بیشتریه فرد عاقله اون که کننده ی کاره ازتنبلی ها بیزاره
فاعل که بعد فعل میاد با اعراب کامل میاد می دونی که اعرابش چیه؟ یا که علامتش چیه؟
یا ال داره یاضمه یا بی ال باتنوین تنوین فاعل،رفعه جای ضمه نشسته
کلا فاعل مرفوعه مرفوع و هم محبوبه گفته بودم که فعلیه م میگین عجب جمله ای ام
گفتنی هام فراوونه درسهام ولی چه آسونه من که با فعل شروع می شم با فاعل ام جور نمی شم
فاعل من که مفرده منم به شکل مفردم اما مثنی که میشه اختلافا شروع میشه
من دوست دارم اول بیام ،فاعل میگه مفرد بیا میگم چرامفرد بیام ؟ میگه چون می خوای اول بیا
هرکه میخواد اول باشه،محکومه که کوچک باشه فاعل من که جمع میاد من باز باید مفرد بیام
بهش میگم دوباره چرا؟ میگه که بی چون و چرا فعل که می خواد اول بیاد مجبوره که مفرد بیاد.
فعل امر مخاطب
گفتم غم«تَ» دارم گفتاعمرت سرآمد گفتم که امر من شو گفتا باهمزه آیم
گفتم اعراب همزه گفتا اِ یا اُ آید گفتم زآخرفعل گفتا مجزوم بیاور
گفتم زِ مفرد مَرد آخرساکن بیاور گفتم به جز خانمها نون رازِاونها بردار